محققان روانشناسی رسانه شروع به تفکیک روشهایی کردهاند که در آن زمان صرف شده در رسانههای اجتماعی بر زندگی روزمره ما تأثیر میگذارد و یا نمیگذارد. استفاده از شبکه های اجتماعی در طول یک دهه و نیم گذشته به شدت افزایش یافته است. در حالی که استفادهی فقط 5 درصد از بزرگسالان در ایالات متحده در سال 2005 از یک پلتفرم رسانه اجتماعی گزارش شده، این تعداد در حال حاضر حدود 70 درصد است.
افزایش تعداد افرادی که از فیسبوک، اینستاگرام، توییتر و اسنپچت و دیگر پلتفرمهای رسانه اجتماعی استفاده میکنند – و زمان صرف شده برای آنها – باعث نگرانی سیاستگذاران، معلمان، والدین و پزشکان در مورد تأثیرات رسانههای اجتماعی بر زندگی و بهزیستی روانی ما شده است. در حالی که این تحقیق هنوز در سالهای اولیه خود است – امسال فقط فیسبوک، خود به تنهایی پانزدهمین سالروز تولدش را جشن گرفت – محققان روانشناسیِ رسانه شروع به تفکیک روشهایی کردهاند که در آن زمان صرف شده بر روی این پلتفرمها بر زندگی روزمره ما تأثیر میگذارد و تاثیر نمیگذارد.
برای خواندن متن مقاله اصلی انگلیسی کلیک کنید: رسانه های اجتماعی و تاثر آن بر روابط فردی
شبکه های اجتماعی و تاثر آن بر روابط فردی
یکی از نگرانیهای خطرناک این است که آیا زمانی که در سایتهای رسانههای اجتماعی صرف میشود، زمان رویارویی چهره به چهره را از بین میبرد؟ پدیدهای که به عنوان جابجایی اجتماعی شناخته میشود. ترسها از جابجایی اجتماعی به قدیم برمیگردد، به قدمت تلفن و احتمالاً قدیمی تر. دکتر جفری هال، مدیر آزمایشگاه ارتباطات و فناوری در دانشگاه کانزاس، میگوید: «این موضوع جابجایی بیش از 100 سال است که ادامه داشته است. هال میگوید: «مهم نیست که فناوری چیست، همیشه یک باور فرهنگی وجود دارد که جایگزین زمان رو در رو بودن با دوستان نزدیک و خانواده ما میشود».
تحقیقات هال این باور فرهنگی را مورد بررسی قرار می دهد. در یک مطالعه، شرکتکنندگان یک گزارش روزانه از زمان صرف شده برای انجام 19 فعالیت مختلف در طول هفتههایی که از آنها خواسته شد و هفته هایی که خواسته نشد از استفاده از رسانههای اجتماعی خودداری کنند، ثبت کردند. در هفتههایی که مردم از استفاده از رسانههای اجتماعی منع شده بودند، زمان بیشتری را صرف مرور اینترنت، کار، نظافت و انجام کارهای خانه میکردند. با این حال، در طول همین دورههای ممنوعیت و پرهیز، تفاوتی در زمانی که افراد صرف معاشرت با قویترین پیوندهای اجتماعی خود میکردند، وجود نداشت. نتیجه؟ هال میگوید: «با توجه به مطالعهی خودم و سپس خواندن آثار دیگران، مایلم به این باور برسم که شواهد بسیار کمی وجود دارد که رسانههای اجتماعی مستقیماً تعامل معنادار را جایگزین شریک روابط نزدیک فرد میکنند. یکی از دلایل احتمالی این امر این است که ما تمایل داریم با افراد نزدیک خود از طریق چندین روش مختلف تعامل داشته باشیم – مانند پیامک، ایمیل، تماس های تلفنی و زمان دیدار حضوری.
تاثیر شبکه های اجتماعی در مورد نوجوانان چطور است؟
وقتی صحبت از نوجوانان به میان می آید، مطالعه اخیر که توسط دکتر ژان تونگ، استاد روانشناسی در دانشگاه ایالتی سن دیگو، و همکارانش انجام شد، نشان داد که به عنوان یک گروه، سالبالاییهای دبیرستانی که در سال 2016 به کالج می رفتند در مقایسه با سالبالاییهای دبیرستان در اواخر دهه 1980، در روز یک ساعت کمتر مشغول «تعامل اجتماعی حضوری» – مانند رفتن به مهمانیها، سینما، یا با هم سوار شدن در اتومبیل بودند. به عنوان یک گروه، این کاهش با افزایش استفاده از رسانههای دیجیتال همراه بود. با این حال، در سطح فردی، استفاده بیشتر از رسانههای اجتماعی به طور مثبت با تعامل اجتماعی بیشتر به صورت حضوری، ارتباط داشت. این مطالعه همچنین نشان داد که نوجوانانی که بیشترین زمان را در رسانههای اجتماعی و کمترین زمان را در تعاملات اجتماعی چهره به چهره سپری میکنند بیشترین احساس تنهایی را داشتهاند. در حالی که تونگ و همکارانش معتقدند که ممکن است به دلیل افزایش زمان صرف شده در رسانه های دیجیتال، تعاملات چهره به چهره در بین نوجوانان کاهش یابد، هال می گوید این احتمال وجود دارد که رابطه به سمت دیگری پیش برود. هال به خانم دکتر کارداناه بوید، محقق اصلی مایکروسافت ریسرچ و موسس Data & Society (داده و جامعه) اشاره می کند. او [بوید] میگوید که اینطور نیست که نوجوانان از طریق رسانههای اجتماعی زمان ملاقات حضوری اجتماعی خود را جایگزین کنند. در عوض، او استدلال میکند که ما رابطه علت و معلول را معکوس کردیم. ما به طور فزاینده توانایی نوجوانان را برای گذراندن وقت با همسالان خود محدود می کنیم. . . و آنها برای تقویت آن به رسانههای اجتماعی روی می آورند.” به گفته هال، هر دو پدیده ممکن است در کنار هم اتفاق بیفتند – والدین محدودکننده میتواند استفاده از رسانههای اجتماعی را افزایش دهند و استفاده از رسانههای اجتماعی میتواند زمانی را که نوجوانان در کنار هم میگذرانند کاهش دهد – اما تمرکز بر روی دومی باعث میشود که نوجوانان بیشتر مقصر دانسته شوند و در عین حال نیروهای اجتماعی موثر نادیده گرفته شود.
شواهد در مورد یک چیز واضح است: رسانه های اجتماعی در بین نوجوانان محبوب هستند. گزارش سال 2018 از Common Sense Media (رسانهی عقل سلیم) نشان داد که 81 درصد از نوجوانان از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند و بیش از یک سوم گزارش می دهند که چندین بار در ساعت از سایتهای رسانههای اجتماعی استفاده میکنند. این آمار در شش سال گذشته به طور چشمگیری افزایش یافته است که احتمالاً ناشی از افزایش دسترسی به دستگاههای تلفن همراه است. همراه با افزایش این آمار، علاقه فزایندهای به تأثیر رسانه های اجتماعی بر رشد شناختی و رفاه روانی نوجوانان وجود دارد.
دکترکاوری سوبرامانیام، (Kaveri Subrahmanyam) روانشناس رشد، استاد Cal State LA و دانشیار مرکز رسانههای دیجیتال کودکان لس آنجلس، می گوید: «به طور کلی آنچه که ما دریافتیم این است که رسانه های اجتماعی هم خطرات و هم فرصت هایی را برای نوجوانان به همراه دارند.»
خطرات گسترش شبکه های اجتماعی
رسانه اجتماعی از طریق گسترش شبکههای اجتماعی و حفظ ارتباط نوجوانان با همسالان و دوستان دور و خانواده به سود نوجوانان است. همچنین یک خروجی خلاقیت است. در گزارش رسانهی عقل سلیم، بیش از یک چهارم نوجوانان گفتند که “رسانه اجتماعی برای ابراز وجود خلاقانه خود برای آنها “بسیار” یا “بشدت” مهم است.
اما خطراتی نیز وجود دارد. نظرسنجی رسانهی عقل سلیم نشان داد که 13 درصد از نوجوانان حداقل یک بار مورد آزار و اذیت سایبری قرار گرفتهاند. و رسانههای اجتماعی میتوانند مجرای دسترسی به محتوای نامناسب مانند تصاویر خشونتآمیز یا پورنوگرافی باشند. تقریباً دو سوم نوجوانانی که از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند، گفتهاند که «اغلب» یا «گاهی» با محتوای نفرت نژادپرستانه، جنسیتی، همجنسگرا هراسی یا مذهبی در رسانههای اجتماعی مواجه میشوند. با همه این مزایا و خطرات، رسانههای اجتماعی چگونه بر رشد شناختی تأثیر می گذارند؟ سوبرامانیام میگوید: «آنچه ما در مرکز رسانههای دیجیتال کودکان دریافتیم این است که به نظر میرسد استفاده زیاد از ارتباطات دیجیتال و بهویژه استفاده از رسانههای اجتماعی با مسائل مربوط به توسعه آفلاین مرتبط است. سوبرامانیام می گوید: «اگر به ادبیات رشد نوجوانان نگاه کنید، مسائل اصلی پیش روی جوانان جنسیت، هویت و صمیمیت است.
تحقیقات او نشان میدهد که انواع مختلف ارتباطات دیجیتال ممکن است شامل مسائل مختلف توسعه باشد. به عنوان مثال، او دریافته است که نوجوانان اغلب در اتاقهای گفتگو، درباره رابطه جنسی صحبت میکنند، در حالی که به نظر میرسد استفاده آنها از وبلاگها و رسانههای اجتماعی بیشتر به ارائه خود و ساخت هویت میپردازد. به طور خاص، به نظر می رسد کاوش هویت یک استفاده اساسی از سایتهای رسانههای اجتماعی متمرکز بصری برای نوجوانان باشد. سوبرامانیام میگوید: «چه در فیسبوک و چه اینستاگرام، تعداد زیادی مدل ارائهی خود به طور استراتژیک وجود دارد، و به نظر میرسد در خدمت هویت باشد». “من فکر می کنم جایی که خاکستری می شود این است که ما نمی دانیم که آیا این لزوماً مفید است یا آسیب می رساند.”
سوالات باقی مانده از تاثیر شبکه های اجتماعی
او می گوید: «توسعه و ارتقای یک هویت منسجم مهم است. اما در چارچوب رسانههای اجتماعی – مشخص نیست که مردم لزوماً در حال ارائهی خود واقعی هستند یا نه و تعداد زیادی خود ایده آل یا خود کاذب ارائه می شود – آیا این خوب است؟
همچنین در مورد اینکه چگونه رسانه اجتماعی بر توسعه روابط صمیمانه در دوران نوجوانی تأثیر میگذارد، تعداد سؤالات بیش از پاسخهای موجود است، آیا داشتن شبکه گستردهای از مخاطبین – همانطور که در رسانه های اجتماعی رایج است – منجر به تعاملات سطحیتر و مانع صمیمیت میشود؟ یا شاید مهمتر، «آیا پشتیبانیای که آنلاین دریافت میکنید به اندازه پشتیبانی آفلاین مؤثر است؟» سوبرامانیام در این خصوص می اندیشد. ما لزوماً این را نمیدانیم. او بر اساس تحقیقات خود در مورد مقایسه پیامهای متنی و تعاملات چهره به چهره، میگوید: «فرضیه من این است که شاید تعاملات دیجیتالی ممکن است کمی زودگذرتر باشند و کم دوام باشند و شما احساس خوبی داشته باشید، اما این احساس نسبت به تعامل چهره به چهره با سرعت بیشتری از بین می رود.
با این حال، او خاطرنشان میکند که نوجوانان امروزی – که اصطلاحاً بومیهای فناوری هستند – ممکن است کمتر به دوگانگی آنلاین/آفلاین وابسته شوند. او میگوید «ما مایلیم فکر کنیم که آنلاین و آفلاین با هم ارتباط ندارند. اما برای جوانان باید آن را خوب تشخیص دهیم و بدانیم. روان بودن و ارتباط بسیار بیشتری بین واقعی و فیزیکی و آفلاین و آنلاین وجود دارد.».
در واقع، بزرگ شدن با فناوری دیجیتال ممکن است رشد مغز نوجوانان را به روش هایی که ما هنوز نمی دانیم تغییر دهد – و این تغییرات ممکن است به نوبه خود، نحوه ارتباط نوجوانان با فناوری را تغییر دهد.
سوبرامانیام میگوید: «از آنجایی که قرار گرفتن در معرض فناوری، خیلی زود اتفاق میافتد، ما باید به این احتمال توجه داشته باشیم که احتمالاً با قرار گرفتن در معرض برخورد اولیه، تغییراتی در سطح عصبی اتفاق میافتد. نحوه تعامل جوانان با فناوری می تواند از نظر کیفی با نحوه انجام آن متفاوت باشد»
در بخش دوم این مقاله، به چگونگی تأثیر رسانههای اجتماعی بر سلامت روانی و روشهای استفاده از رسانههای اجتماعی که احتمالاً مزایای آن را افزایش داده و مضرات آن را کاهش میدهند، خواهیم پرداخت.